سنگ آمریکایی و چاه ایرانی
تاریخ انتشار: ۲۶ فروردین ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۵۳۳۷۸۰
آفتابنیوز :
هم میهن نوشت: برخلاف تصور عمومی ۱۳ آبان ۱۳۵۸ با تسخیر سفارت آمریکا در تهران رابطه سیاسی ایران و آمریکا قطع نشد یا دستکم اگر از یک طرف قطع شده بود، از طرف دیگر برقرار بود. سفارت باشکوه و زیبای ایران در واشنگتن باز بود، هرچند سفیر بلافاصله با گروگانگیری کارکنان سفارت آمریکا در تهران استعفا داده بود و چهار کنسولگری دیگر نیز در شهرهای شیکاگو، هیستون، نیویورک و سانفرانسیسکو مشغول به کار بودند و رابطه چنان آتشین بود که از دیپلماتهای حاضر در سفارت کاری برنمیآمد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
دکتر مهدی حائرییزدی فیلسوف و متکلم بزرگ، نماینده آیتالله بروجردی در آمریکا و فرزند میرزا عبدالکریم حائرییزدی موسس حوزه علمیه قم نه دستی در سیاست داشت و نه دیپلماسی. او که پس از اخذ درجه اجتهاد از آیتالله بروجردی بهعنوان نماینده او به آمریکا رفته و دکترای فلسفه خود را از دانشگاه تورنتو کانادا اخذ کرد تا زمان وقوع انقلاب علاوه بر سرپرستی امور شرعی شیعیان در آمریکای شمالی به تدریس فلسفه اسلامی در دانشگاههای برتری، چون مکگیل، تورنتو، هاروارد، آکسفورد و جرجتاون مشغول بود و با وقوع انقلاب اسلامی به پیشنهاد کریم سنجابی، نخستین وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی و تایید امام خمینی به سرپرستی سفارت منصوب شد.
مهدی حائرییزدی که در جوانی نزد امام خمینی فلسفه و فقه خوانده بود، بهزودی و با تسخیر سفارت آمریکا در زمره منتقدین درآمد و با استعفا از سرپرستی سفارت به تلاشی ناکام برای حل این بحران دست زد؛ تلاشی که به خانهنشینیاش پس از بازگشت به تهران انجامید. پس از سال ۱۳۶۲ مدتی را در آکسفورد به تدریس فلسفه اسلامی گذراند و کتاب حکمت و حکومت را در بیان نظریه سیاسی خود یعنی «وکالت مالکان شخصی مشاع» نوشت. در واقع مهدی حائرییزدی با وجود دوستی و صمیمیت چنددههای با امام خمینی از هواداران جبهه ملی و دکتر مصدق بود که به خاطر باور به اصل جدایی دین از سیاست خیلی زود و در ماههای نخستین انقلاب در زمره منتقدان نظام جدید درآمدند.
سکنجبین آمریکایی
باز هم برخلاف باور رایج شروع ماجرای قطع رابطه سیاسی ایران و آمریکا به گروگانگیری اعضای سفارت آمریکا در تهران باز نمیگردد، ماجرا عمیقتر از این حادثه بود. نقطه آغاز مخالفت امام خمینی با رژیم پهلوی اصلاحات اجتماعی و سیاسی بود که از سوی آمریکاییها به محمدرضا پهلوی توصیه شد؛ بنابراین اگر بگوییم آمریکاییها آغازگر انقلاب ایران بودند، پربیراه نگفتهایم. آمریکا که در آن زمان از نفوذ جنبشهای کمونیستی در کشورهای وابسته در بیم بود، به رهبری جاناف. کندی اصلاحات اجتماعی و اقتصادی را به این کشورها تجویز میکرد که هدف اصلی آن خنثی کردن التهابات سیاسی و ثبات حکومتهای موافق سیاستهای این کشور بود.
سکنجبین آمریکایی که تفاوت جوامع و ویژگیهای درونی آنها را نادیده گرفته بود از قضا در ایران صفرا فزود. مهمترین بخش اصول ششگانه انقلاب سفید یا انقلاب شاه و میهن که توسط محمدرضاشاه اعلام و پشتیبانی شد، لغو نظام ارباب و رعیتی و اصلاحات ارضی بود که زمینهای بزرگ کشاورزی را تکهتکه کرد و به کشاورزان بخشید. برخلاف ظاهر مترقی و بهظاهر انسانی این اتفاق، اصلاحات ارضی منجر به نابودی کشاورزی ایران و مهاجرت گسترده کشاورزان گرسنه به شهرها و گسترش حاشیهنشینی در شهرهای بزرگ ایران شد. زمینهای بزرگ که با تکیه بر سرمایه ارباب و بذر و ابزار کار تهیه شده محصولات خوبی میدادند و اقتصاد کشاورزی ایران و زندگی روستاییان را تامین میکرد، با این اصلاحات از بین رفت و موج مهاجرین به شهرها، سربازان خمینی در سال ۵۷ شدند که به خیابانها آمدند و انقلاب پابرهنگان را رقم زدند.
رفراندوم انقلاب سفید که توسط علمای قم تحریم شد از سوی کشورهای غربی به شاه تبریک گفته شد. جاناف. کندی، رئیسجمهور آمریکا، از این انتخابات بهعنوان «انتخابات تاریخی» یاد کرد و طی پیامی به شاه اطمینان داد که از این پس میتواند کمکهای بیشتری از آمریکا دریافت کند. روزنامههای آمریکا نیز به تمجید از شاه پرداختند و او را بیش از هر زمان دیگری مستحق حمایت و کمکهای مادی و معنوی دانستند. مطبوعات غربی، تصویب ملی اصول ششگانه را یک «اقدام انقلابی» و رسانههای دولت شوروی آن را بخشی از مبارزه با نظام فئودالی خواندند. امام خمینی نیز در مخالفت با این انتخابات بیانیهای صادر کرد و انقلاب سفید شاه را «انقلاب سیاه» نامید و آن را همسو با اهداف آمریکا و اسرائیل دانست. ادامه این اتفاقات منجر به حمله به حوزه علمیه قم در ۱۲ فروردین ۱۳۴۲ شد و امام خمینی نیز در پاسخ شخص شاه را عامل اصلی جنایت و همپیمان با آمریکا و اسرائیل معرفی کرد.
تاکید امام خمینی و اکثر مخالفان بر نقش آمریکا در حکومت محمدرضا پهلوی بیراه نبود. حضور آمریکا در ایران پس از وقوع کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ علیه دولت دکتر مصدق روزبهروز افزوده شده بود و درحالیکه تعداد مستشاران فنی وابسته به سفارت آمریکا در تهران در دی ۱۳۳۰ کمتر از ۱۰ نفر بود، در آبان ۱۳۳۲ به ۱۳۳ نفر افزایش یافت و تا سال ۱۳۴۹ به حدود ۸ هزار نفر و تا اوایل سال ۱۳۵۷ بالغ بر ۵۰ هزار نفر شد.
رابرت گراهام مؤلف کتاب «ایران سراب قدرت» در این باره چنین نوشت: «با مجاز کردن فروش سلاحهای پیچیده به مقادیر بیسابقه به ایران، آمریکا خود را متعهد کرد که این سلاحها را مورد استفاده قرار دهد. این امر به معنای حضور کاملا مشهود آمریکا در ایران بهوسیله فرستادن تعداد بسیار زیاد افراد نظامی، غیرنظامی و مشاور برای جبران کمبود شدید نیروی انسانی ماهرِ لازم برای کاربردی کردن این سلاحها بود. در سال ۱۳۵۵ معلوم بود اکثریت ۲۴ هزار آمریکایی که در ایران هستند، نظامی و یا وابسته به امور نظامی هستند. انتظار میرفت که به علت خرید اسلحه از آمریکا این تعداد تا سال ۱۳۵۹ به ۵۰ تا ۶۰ هزار نفر برسد؛ بنابراین اعتبار نظامی ایران صرفا به قیمت از دست رفتن استقلال ایران تمام شد.»
نقطه برخورد نهایی امام خمینی با رژیم پهلوی نیز بر سر حضور همین مستشاران آمریکایی روی داد؛ زمانی که دولت حسنعلی منصور، لایحه کاپیتولاسیون مستشاران آمریکایی را تقدیم مجلس شورای ملی کرد و این لایحه با ۷۳ رای در مقابل ۶۳ رای به تصویب رسید. امام خمینی در سخنرانی ۴ آبان ۱۳۴۳ به این اتفاق واکنش نشان داد. لایحه تقدیمی دولت به همه مستشاران آمریکایی حاضر در ایران حقوق دیپلماتیک مصرح در کنوانسیون وین را اعطا میکرد و این به آن معنا بود که آنان هر جرمی در خاک ایران مرتکب شوند برای مجازات بایستی به محاکم آمریکایی معرفی شوند و محاکم آمریکایی نیز آنان را براساس قوانین آمریکا محاکمه خواهند کرد. تجربه کاپیتولاسیون آمریکا در کشورهای دیگر، چون ژاپن و کره نیز نشان داده که این امر به معنای عدم مجازات یا مجازات اندک مجرمان است. امام خمینی در سخنرانی خود گفت: «من تأثرات قلبی خودم را نمیتوانم اظهار کنم. قلب من در فشار است.
این چند روزی که مسائل اخیر ایران را شنیدهام خوابم کم شده است. ناراحت هستم قلبم در فشار است. با تأثرات قلبی روزشماری میکنم که چه وقت مرگ پیش بیاید. ایران دیگر عید ندارد. عید ایران را عزا کردهاند... ما را فروختند، استقلال ما را فروختند... عزت ما پایکوب شد؛ عظمت ایران از بین رفت؛ عظمت ارتش ایران را پایکوب کردند... اگر یک خادم آمریکایی، اگر یک آشپز آمریکایی، مرجع تقلید شما را در وسط بازار ترور کند، زیر پا منکوب کند، پلیس ایران حق ندارد جلوی او را بگیرد! دادگاههای ایران حق ندارند محاکمه کنند، بازپرسی کنند، باید برود آمریکا! آنجا در آمریکا اربابها تکلیف را معین کنند! ملت ایران را از سگهای آمریکا پستتر کردند. اگر چنانچه کسی سگ آمریکایی را زیر بگیرد، بازخواست از او میکنند؛ لکن، اگر شاه ایران یک سگ آمریکایی را زیر بگیرد بازخواست میکنند؛ و اگر چنانچه یک آشپز آمریکایی شاه ایران را زیر بگیرد، مرجع ایران را زیر بگیرد، بزرگتر مقام را زیر بگیرد، هیچکس حق تعرض ندارد!... شاه ایران استقلال ما را فروخت؛ ما را جزء دوَل مستعمره حساب کرد؛ ملت مسْلم ایران را پستتر از وحشیها در دنیا معرفی کرد.»
طبیعتاً ادامه سخنان و اقدامات امام خمینی با واکنش شاه مواجه شد و به گفته ارتشبد حسین فردوست در خاطرات خود با نظر آمریکاییها بنا شد امام خمینی به ترکیه تبعید شود و ایشان در ۱۳ آبان ۱۳۴۳ دستگیر و با هواپیمای نظامی به ترکیه تبعید شدند.
سنگ آمریکایی
هرچند در سال ۱۳۵۷ در کاخ سفید جیمی کارتر جوان و دموکرات و مشاورین او از تمامی این جزئیات به خوبی آگاه نبودند، اما امام خمینی و شاگردان او که حالا قدرت را در تهران به دست گرفته بودند کینهای عمیق از آمریکا به دل داشتند و همین مسئله بود که پس از حمله به سفارت آمریکا در ۱۳ آبان ۱۳۵۸ منجر به عمیقتر شدن بحران شد. در واقع دانشجویان مطمئن نبودند که پس از حمله به سفارت با چه واکنشی از سوی امام خمینی روبهرو خواهند شد حتی تصور اولیه این بود که آنان پس از اعلام مخالفت خود نهایتاً مجبور به ترک محل و رهایی دیپلماتهای آمریکایی خواهند شد، اما امام خمینی ضمن تایید، اقدام آنان را انقلاب دوم معرفی کرد که نشانگر انگیزه او برای قطع رابطه با آمریکا بود.
دولت کارتر که در ماههای پیش از وقوع انقلاب براساس گفتگو با برخی از اعضای شورای انقلاب در تهران و اطرافیان امام خمینی در نوفللوشاتو به این جمعبندی رسیده بود که با دولتی میانهرو در تهران روبهرو خواهد شد و خواهد توانست روابط خود را با این دولت ادامه دهد، اکنون غافلگیر شده بود. آنچه که خشم انقلابی و عمومی را در تهران علیه آمریکا برانگیخت، سفر شاه به آمریکا بود. ایرانیها که کودتای آمریکایی ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ را فراموش نکرده بودند، اما در فاصلهای نزدیکتر یعنی ۱۹۷۳ و تنها ۶ سال پیش از انقلاب ایران، کودتایی آمریکایی و بسیار خونین در شیلی توسط ۴ افسر ارتش به رهبری آگوستو پینوشه روی داده بود که دولت مردمی و چپگرای سالوادور آلنده را سرنگون کرد و چندین هزار نفر از هواداران آلنده در دم اعدام شدند و ۱۳۰ هزار نفر نیز دستگیر و زندانی و شکنجه شدند. موج دستگیریها آنچنان گسترده بود که ارتش از استادیوم ملی شیلی برای زندانی کردن ۴۰ هزار نفر استفاده کرد. اکنون حضور شاه در آمریکا برای انقلابیون در تهران تلاشی برای احیای امید هواداران سلطنت در ایران و کودتایی احتمالی قلمداد میشد و هر چه کارتر انکار میکرد قسم آمریکاییها برای انقلابیون پذیرفتنی نبود.
جیمی کارتر، رئیسجمهور آمریکا در تلاش برای حل بحران گروگانگیری در ۶ فروردین ۱۳۵۹ از طریق سفارت سوئیس در تهران نامهای خطاب به امام خمینی را تحویل بنیصدر رئیسجمهور ایران داد. کارتر در این پیام ضمن اشاره به پیام نوروزی امام خمینی، به منظور حل و فصل بحران گروگانگیری پیشنهاد تشکیل کمیسیون مشترکی برای رسیدگی به مسائل دوجانبه را مطرح کرده بود. در این نامه آمده است:
«عالیجناب! من امکان این را داشتم که پیام بیستویکم مارس شما را خطاب به مردم ایران بخوانم. من این پیام را یک سند اساسی برای آینده کشور شما تلقی میکنم. در این پیام شما موضع خود را در سیاست بینالمللی مشخص نمودهاید، این امر مورد توجه ما است. من موافقم که صلح جهانی نیازمند روابط جدید بین دولتها بهخصوص، احترام به حاکمیت ملل و حق مردم دائر بر تعیین سرنوشت خود میباشد. مایلم تاکید کنم که این دو اصل که مکرر از طرف شما و آقای بنیصدر رئیسجمهوری عنوان میشود از اصول مورد قبول من نیز میباشد و ما به دنبال آن تصمیم خود را دائر بر عملی کردن این اصول چه در نیکاراگوئه، چه در افغانستان و یا در مقابل یک خطر احتمالی به حاکمیت یوگسلاوی ثابت نمودهایم.
مایلم تاکید کنم که حکومت من وارث وضع بینالمللی خیلی حساسی میباشد که نتیجه سیاست و اوضاع و احوال دیگری است و همه ما را به ارتکاب اشتباهاتی در گذشته وادار کرده است. مزیت بزرگ دموکراسی امریکایی این است که همیشه توانسته است اشتباهات خود را شناسایی نموده و یا آن را محکوم کند. ما موافقت خود را به کمیسیون تحقیق در کنگره آمریکا برای روشن کردن حقیقت اعمال وخیم مداخله آمریکا مثلا در مورد شیلی اعلام نمودهایم و این کمیسیون تحقیق، تصمیمات مهمی در مورد محکوم کردن این مداخله و تدابیر بسیار مهمی در قبال مسئولیتهای ناشی از این اعمال اتخاذ کرده است. ما آقای بنیصدر، رئیسجمهوری را مطلع ساختهایم که آمادهایم این کمیسیون تحقیق را در آمریکا به نحوی برنامهریزی کنیم که بتواند حل این بحران بین ملتین ما را امکانپذیر سازد.
همچنین ما آقای بنیصدر رئیسجمهوری را از آمادگی کامل خود برای اهتمام جدی در راه تامین رضایت لازم مردم ایران برای حل مسالمتآمیز اختلافات موجود بین دو حکومت مطلع ساختهایم. من میتوانم بهخوبی درک کنم که تصرف سفارت ما در تهران میتوانسته است عکسالعمل موجهی برای جوانان ایران تلقی شود، اما زمان سپری میشود و من دلایل جدی برای تردید درباره انگیزههای واقعی آنانی که سفارت ما را تصرف کردهاند در دست دارم.
اشغال سفارت امروز مسائل عمدهای برای حکومت شما و حکومت ما ایجاد میکند و نهایتا عامل اختلافاتی گردیده است که مانع رفع بحران کنونی و ایجاد روابط جدید براساس برابری و احترام متقابل که شما خواهان آن بوده و ما نیز با آن موافقت داریم، میباشد. ما آماده پذیرش حقایق جدیدی که مولود انقلاب ایران است میباشیم این امر همچنان هدف ما و آرزوی ماست، زیرا من تصور میکنم ما هدف واحدی را که صلح جهانی و برقراری عدالت برای همه ملل است تعقیب میکنیم.
از زمان عزیمت شاه سابق مخلوع از آمریکا که به دلایل انسانی و درمانی پذیرفته شده بود، حکومت من تصمیم گرفت که در این مسائل مداخله نکند. ترک پاناما یک تصمیم شخصی شاه سابق بوده و ما نسبت به مذاکراتی که بین خود او و سادات برای پناه یافتن در مصر انجام یافته است، کاملا بیگانه بودهایم. ما با مراجعت او به آمریکا مخالفت کردیم، ما با معالجه او در بیمارستانهای آمریکایی و بهوسیله پزشکان آمریکایی مخالفت کردیم، ما کلیه اطلاعاتی که درباره وضع مزاجی شاه سابق داشتیم در اختیار آقای بنیصدر رئیسجمهوری گذاردیم. من حفظ اصل تفکیک کامل دو موضوع را اساسی میدانم بحران فیمابین باید از راه اعمال اراده و قابلیت حکومتهای ما بر مبنای واقعیات و منافع آینده جدی دو ملت حل و فصل شود.
میخواهم موکدا خاطرنشان کنم به محض اینکه مسئله فوری از طریق انتقال مسئولیت گروگانها به حکومت ایران حل شود، ما آماده اتخاذ رویه معقول و دوستانهای برای حل و فصل مسائل عدیده دوجانبه فیمابین میباشیم. ایجاد یک کمیسیون مشترک بهعنوان عامل رسیدگی به مسائل دوجانبه به ما توصیه شده است. ما آمادهایم با نظر مساعد این فکر را بپذیریم و بتوانیم چنین کمیسیونی را بهعنوان وسیلهای که روابط آینده ما را توسعه دهد، تلقی نمائیم. تمنا دارم مرا در حل بحران فیمابین براساس ضوابط منصفانه و شرافتمندانه جدا یاری نمایید و از این بابت نهایت حقشناسی را خواهم داشت. دو ملت ما نیز از شما حقشناسی خواهند نمود. اجازه میخواهم جسارتا اعلام دارم که به نظر من، زمان و دشمنان واقعی نظامهای سیاسی مربوطه ما به زیان ما مشغولند.
با تقدیم بهترین احترامات، جیمی کارتر ۲۶ مارس ۱۹۸۰»
با وجود متن دوستانه نامه کارتر، او پیشتر اقدامات دیگری را علیه ایران انجام داده بود. او در نخستین عکسالعمل به تسخیر سفارت آمریکا در تهران، روز ۲۲ آبان ۱۳۵۸ دستور توقیف کلیه داراییهای ایران در بانکهای آمریکایی و شعبههای خارجی آن را صادر کرد و خرید نفت از ایران را متوقف ساخت و در ۱۳ آذر و نهم دی ۱۳۵۸، شورای امنیت سازمان ملل دو قطعنامه علیه ایران صادر کرد که در آن مجازاتهای اقتصادی علیه ایران پیشبینی کرده بود. دولت کارتر همچنین در قطعنامه پیشنهادی دیگری به شورای امنیت سازمان ملل در ۲۴ بهمن ۱۳۵۸خواستار اعمال تحریمهای اقتصادی شدیدتری علیه ایران و قطع رابطه همه کشورهای عضو سازمان ملل با ایران به دلیل تصرف سفارت آمریکا گردید که با وتوی شوروی از دستور این شورا خارج شد.
درخواست قطع رابطه سیاسی و بازرگانی با ایران در کنفرانس کشورهای صنعتی غرب نیز مطرح شد، اما مورد موافقت قرار نگرفت. علاوه بر این اقدامات سیاسی، بسیاری از مفسران آمریکایی تشکیل نیروی «واکنش سریع» در ۱۱ دی ۱۳۵۸ در خلیج فارس را که به نیروهای دلتا مشهور شدند عکسالعمل نظامی کارتر در مقابل واقعه تصرف سفارت آمریکا در تهران قلمداد کردند؛ نیرویی که ۵ اردیبهشت ۱۳۵۹ عملیات پنجه عقاب یا حمله طبس را برای رهایی گروگانها انجام داد و با شکست عملیات به یک افتضاح نظامی و سیاسی بدل شد.
با آگاهی از این زمینهها بود که امام خمینی همان روزهای ابتدایی فروردین و با این پیشبینی که در صورت انتشار این نامه توسط آمریکاییها مردم ایران تصور خواهند کرد امام وارد گفتوگویی مخفی و پنهانی با آنان شده، دستور انتشار فوری متن نامه را دادند. با انتشار متن نامه کارتر، کاخ سفید ارسال هرگونه پیامی از سوی او به امام را تکذیب کرد، اما سفیر سوئیس در تهران در مصاحبهای ضمن تائید ارسال پیامهای آمریکا به ایران از طریق سفارت سوئیس اظهار داشت: «این همیشه سیاست ما بوده است که تمام امکانات دیپلماتیک خودمان را در اختیار طرفین بگذاریم و نهایت کوشش را در آنچه که از دست ما بر میآید، انجام بدهیم. تمام پیامهای از این نوع در صورت انتشار مطالبی که قرار نیست منتشر شود، همیشه این ریسک وجود دارد که مورد تکذیب قرار بگیرد».
چاه ایرانی
در چنین شرایطی و پس از اینکه سیداحمد خمینی فرزند و مسئول دفتر بنیانگذار جمهوری اسلامی اعلام کرد به دلیل تکذیب مقامات آمریکایی، نامه کارتر پاسخی از سوی امام نخواهد داشت، جیمی کارتر در هجدهم فروردین ۱۳۵۹ طی دستوری، قطع روابط سیاسی و بازرگانی با جمهوری اسلامی ایران و فرصت ۳۶ ساعته دیپلماتهای ایرانی برای خروج از آمریکا را اعلام کرد. کارتر در سخنان خود درباره قطع رابطه با ایران گفت: «.. مطالبات شاکیان آمریکایی و شرکتها، از اموال مسدودشده ایران در آمریکا برداشت خواهد شد و مسئولیت بحران با شورای انقلاب ایران است که خود را پشت سر دانشجویان پنهان میکند. اگر گروگانها آزاد نشوند، تصمیمات شدیدتری علیه ایران اتخاذ خواهد شد و آمریکا با همپیمانان خود اقدامات مقتضی به عمل خواهد آورد. هیچ ویزای جدیدی برای ایرانیان صادر نخواهد شد و کلیه ویزاهای صادرشده پس از بحران باطل میباشد...»
با اعلام قطع رابطه آمریکا با ایران، امام با انتشار پیامی با اشاره به انتشار خبر دستور کارتر برای پایان روابط سیاسی ایالات متحده با ایران گفته بود: «ملت شریف ایران، خبر قطع رابطه بین آمریکا و ایران را دریافت کردم. اگر کارتر در عمر خود یک کار کرده باشد که بتوان گفت به خیر و صلاح مظلوم است، همین قطع رابطه است... ما این قطع رابطه را به فال نیک میگیریم، چون که این قطع رابطه دلیلی بر قطع امید دولت آمریکا از ایران است... ما امیدواریم که نابودی سرسپردگانی مثل سادات و صدام حسین به زودی انجام گیرد و ملتهای شریف اسلامی به این انگلهای خائن آن کنند که ملت ما با محمدرضا خائن کرد و دنبال آن برای آزاد زیستن و به استقلال تمام رسیدن قطع روابط با ابرقدرتها خصوصا آمریکا نمایند. من کرارا گوشزد نمودهام که رابطه ما با امثال آمریکا رابطه ملت مظلوم با جهانخواران است.»
در ساعت ۱۲:۳۵ بیستم فروردینماه حدود ۵۰ نفر از اعضای سفارت ایران در واشنگتن و اعضای کنسولگریهای ایران در شیکاگو و نیویورک به همراه خانوادههایشان با پرواز ۷۳۰ هواپیمایی ملی ایران وارد فرودگاه مهرآباد تهران شدند.
روزنامه کیهان فردای آن روز در گزارشی از بازگشت دیپلماتهای ایرانی نوشت: به دنبال ورود دیپلماتهای ایرانی به فرودگاه تهران علی آگاه، کاردار ایران در واشنگتن و تنی چند از اعضای سفارت ایران در آمریکا به همراه صادق قطبزاده و اسقف کاپوچی در یک مصاحبه رادیو تلویزیونی و مطبوعاتی شرکت کردند و به سوالات خبرنگاران داخلی و خارجی جواب دادند.
به نوشته کیهان تا بعدازظهر ۲۱ فروردین به جز سفارت ایران که در واشنگتن واقع بود، چهار کنسولگری دیگر نیز در شهرهای شیکاگو، هیستون، نیویورک و سانفرانسیسکو همگی تعطیل و مهر و موم شدند. اکنون سفارت و اماکن دیپلماتیک ایران در آمریکا در اختیار وزارت امور خارجه آمریکاست و به گفته مقامات آمریکایی برای تامین هزینههای نگهداری ساختمانها اجاره داده میشود.
قطع رابطه سیاسی ایران و آمریکا علاوه بر اینکه میلیاردها دلار به دو طرف ضربه زده عامل دهها مناقشه سیاسی و حتی نظامی میان دو طرف شده که تاکنون ادامه دارد. هرچند گروگانگیری اعضای سفارت آمریکا در تهران حادثه آغازین و عامل این رویداد قلمداد میشود، اما این قطع رابطه زمینه و بستری تاریخی داشت که به مرور زمان بر علل آن نیز افزوده شده است. با وجود آنکه دولتهای مختلف مستقر در واشنگتن برای برقراری رابطه مجدد با تهران و دستکم گفتگوهای مستقیم ابراز آمادگی کردهاند، اما نظام جمهوری اسلامی ایران، دولت ایالات متحده آمریکا را بهعنوان شیطان بزرگ میشناسد و حاضر به گفتگو و ایجاد رابطه مستقیم نیست و این چاه هر روز عمیقتر و دور از دسترستر میشود.
منبع: آفتاب
کلیدواژه: آمریکا ایران و آمریکا رابط ایران و آمریکا سفارت آمریکا در تهران ایران در آمریکا جمهوری اسلامی انقلاب ایران زیر بگیرد بنی صدر رئیس آقای بنی صدر رئیس جمهوری آمریکایی ها اعضای سفارت رابطه سیاسی حائری یزدی علیه ایران امام خمینی خواهد شد قطع رابطه جیمی کار هزار نفر کشور ها برای حل شهر ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت aftabnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «آفتاب» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۵۳۳۷۸۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ظریف: اسرائیلیها به آمریکاییها هم لگد زدند | اسرائیل به هیچ کس رحم نکرد | آنانکه دلشان برای آمریکا لک میزند باید بدانند آمریکا چه کرد
به گزارش همشهری آنلاین به نقل از ایسنا، محمدجواد ظریف در سلسله نشستهای چهلمین سال تاسیس انتشارات اطلاعات که به مناسبت روز ملی خلیج فارس با عنوان «ژئوپلیتیک خلیج فارس» برگزار شد، گفت: خلیج، اسماش فارس است، نه خلیج همیشه فارس. برای این نقطه مهم زنان و مردان بزرگی فداکاری کردهاند و باید این یاد و خاطره را گرامی بداریم.
وی درباره چالشهای شناختی در خلیج فارس، افزود: برداشت من این است که دنیا گرفتار چالش شناختی است و بسیاری از مشکلات از این امر نشات می گیرد. همه دوست دارند به کشور و منطقه کمک کنند اما اشتباهات و خطاها به خاطر شناخت نادرست است.
ظریف تاکید کرد: برخی ادراک نادرست باعث شده منطقه ما از حق آرامش، صلح و همزیستی مسالمت آمیز دور باشد. امروز تا حد قابل توجهی دوستان در حاشیه خلیج فارس در حال اصلاح ادراک خود از جهان هستند اما هنوز از این روند عقب هستیم. البته هنوز باقیماندههایی از ادراک غلط در کشورهای جنوب خلیج فارس وجود دارد که آن خرید امنیت برای خودشان است. توهم خرید امنیت کماکان وجود دارد.
وی افزود: ادراک کشورهای عربی درست شده که فهمیدند امنیت را نمیتوان تنها از آمریکا خرید و میدانند دنیا دیگر دنیای قطبی سابق نیست که بتوان با وابستگی به یک قطب امنیت ایجاد کرد. خاصیت جهان قطبی این بود که رابطه وفاداری و حمایت بین مرکز و پیرامون یا بین قطب و مرید وجود داشت. پیرامون نسبت به مرکز وفادار بود اما رابطه مرکز و پیرامون به هم ریخته است. جهان از قطبها خارج شده و دیگر دوگانه وفاداری و حمایت به شکلی که میشناختیم وجود ندارد و کشورهای خلیج فارس این را فهمیدند. کویت قبل از اینکه بر کشتیهایش پرچم آمریکایی بزند، از پرچم شوروی استفاده میکرد. آنها فهمیدند برای کسب حمایت باید با قدرتهای مختلف همکاری داشته باشند اما باز هم این مشکل را داشتند که فکر میکردند باید امنیت را با پول خرید. حتی تلاش کردند امنیت را از صدام بخرند.
ظریف تصریح کرد: صدام خودش را دژ شرقی جهان عرب در مقابل ایران معرفی میکرد و حاشیه نشینان خلیج فارس به او پول دادند تا امنیت بخرند. اخیرا به اسم یک کتاب که وجود خارجی ندارد، حرفهایی درآمده که در فضای مجازی باعث انتقال جهالت شده است. در سایتها مینویسند که کشورهای عربی خلیج فارس تنها ۵۰ میلیون دلار یا ۵ میلیارد دلار به صدام کمک کردند درحالی که یکی از رهبران عربستان شخصا به آقای روحانی گفته بود ۷۵ میلیارد دلار به عراق کمک کردهاند.
وزیر سابق امور خارجه، ادامه داد: یادداشتهای دبیرکل وقت سازمان ملل متحد نشان میدهد همان زمان هم دولت سعودی نگران بلندپروازیهای صدام بود. خیلی از مردم اطلاعات کامل ندارند و امروز آمریکا شده قبله آمالشان. از قول صدام گفتند که تا انجام مذاکره قطعنامه را امضا نمیکنند، همان وقت دبیرکل زنگ زد به وزیر خارجه دولت ریگان، ما قطعنامه ۵۹۸ را تیرماه سال ۱۳۶۷ پذیرفتیم، آنوقت آنها گفتند تازه مهرماه با شما گفتوگو خواهیم کرد. آمریکاییها همان کاری که اول جنگ کردند را انجام دادند. آنها اول جنگ تحمیلی گفتند که عراق، ایران را ظرف یک هفته شکست خواهد داد و به همین خاطر مانع تصویب قطعنامه شدند. قطعنامه ۴۷۹ تازه ۷ روز بعد از شروع جنگ تصویب شد و با فشار آمریکا، عقبنشینی از سرزمینهای اشغالی ایران در آن نیامد. کسانی که دلشان برای آمریکا لک میزند باید بدانند آمریکا چه کرد. میدانید که البته من معروف به ضدآمریکایی بودن نیستم ولی خب تاریخ را نمی توان فراموش کرد.
وی افزود: ما روزهای آخر جنگ، دستِ بالا نداشتیم. در آن شرایط دبیرکل وقت سازمان ملل متحد با تعریفی که از ایرانیان شنیده بود به «فهد» زنگ زد تا صدام را وادار کند آتشبس را بپذیرد. او به صدام نمیگوید ایرانیان سلاح قوی دارند، بلکه میگوید غرور ایرانی را زیر پا نگذار، که اگر غرورشان زیرسوال برود برمیگردند و دمار از روزگارت درمیآورند. بعد از قرائت پیام حضرت امام هم بود که مردم به جبهه هجوم بردند.
ظریف تاکید کرد: با این تفاسیر بود که کشورهای حوزه خلیج فارس متوجه شدند نمیتوانند به صدام هم تکیه کنند اما به او پول داده بودند که در برابر ایران قرار گیرد در حالی که همان پول برای بمباران کویت و عربستان صرف شد درحالی که هیچ کشوری به اندازه کویت از عراق حمایت نکرد. بعد از این که سیاست خرید امنیت از عراق شکست خورد باز هم کنار گذاشته نشد و رفتند سراغ شوروی و آمریکا. امروز هم رفتهاند سراغ اسرائیل برای خرید امنیت.
وی با اشاره به اینکه تفکر خرید امنیت در میان شیخنشینان هنوز هم پابرجاست، اظهار کرد: آنها متوجه نیستند که همان گونه که سلاح عراق به سمت خودشان رفت، اسرائیل هم به دنبال این است که اینها را پیش مرگ خود قرار دهد. اسرائیل در طول تاریخ جعلی خود از کسی حمایت نکرده است. سر گروگانهای آمریکایی مذاکره کرد اما اسرائیلیها حتی به آمریکاییها هم لگد زدند. اسرائیل به هیچ کس رحم نکرد اما دوستان ما در جهان عرب این تصور را دارند که میتوانند امنیت را از اسرائیل بخرند لذا این اشتباه شناختی کنار نرفته است.
وی با بیان اینکه اولین پیشنهاد امنیت منطقهای را به امضای دکتر ولایتی در سال ۱۹۸۵ به دبیرکل وقت سازمان ملل متحد دادیم، گفت: بند ۸ قطعنامه ۵۹۸ مبتنی بر همین نامه ایران است که بر ایجاد امنیت منطقه تاکید میکند. از آن روز این کار را نکردند و وقتی دکتر حسن روحانی «طرح صلح هرمز» را ارائه کرد، عربها گفتند باید صبر کنیم که آمریکا به ایران فشار بیاورد تا شرایط تغییر کند. طرح صلح امیر سابق کویت که ارائه می شود شاه بحرین میگوید بگذارید ترامپ به ایرانیان فشار بیاورد که بتوانیم امتیازات بیشتری بگیریم. وقتی آرامکو را تیر غیب زد، توقع داشتند آمریکا به دادشان برسد اما بازهم این تفکر را کنار نگذاشتند که امنیت خریدنی نیست.
ظریف به اشتباه ادراکی دوم اشاره کرد و گفت: این اشتباه مشترک بین ما و عربها است که فکر می کنیم آمریکا میخواهد در این منطقه حضورش را افزایش دهد در صورتی که اولویت آمریکا از خلیج فارس خارج شده است و میخواهد مرکز ثقل را به بیرون از این منطقه ببرد. آمریکا به هرچه بخواهد نمیرسد چون قدر قدرت نیست، هرچند در «برجام» نفع داشت اما یکی از دلایل «برجام» برای کاهش مشکلات هستهای همین بود که آمریکا میخواست حضور خود در منطقه را کم کند. این موضوع را عربها زودتر از ما متوجه شدند و دلیل اصلی موافقت اصلی عربستان با برجام همین بود که نمیخواستند حضور آمریکا در منطقه کمرنگ شود.
وی با اشاره به اینکه درحال حاضر آمریکا درحال برونسپاری امنیت منطقه به اسرائیل است، تصریح کرد: دوستان ما هم در منطقه با خیالِ واهی خرید امنیت در حال عادی سازی روابط با اسرائیل هستند و این یکی از بزرگترین اشتباهات راهبردی کشورهای منطقه است چون اسرائیل نه تنها از آنها حمایت نمیکند، بلکه اینها قربانیانی خواهند شد برای حفظ اسرائیل. شازده ربع پهلوی (رضا پهلوی - فرزند محمدرضا پهلوی) شروع به حمایت از اسرائیل کرده است اما فراموش کرده که همین اسرائیل که قصه کوروش را میگفت از دهه ۹۰ که احتیاج به دشمن جدید پیدا کرد، آمد قصه کوروش را تبدیل به استرومردخوای و خشایارشا کرد. این قصه هم دروغ است چون اتفاق عهد عتیق برعکس آن چیزی است که تبلیغ میکنند. الان گفتمان حاکم در اسرائیل این است که مدعی شدند ایرانیان از ابتدای تاریخ به دنبال نابودی آنها بودند.
ظریف درباره اشتباه ادراکی سوم، توضیح داد: این اشتباه است که فکر میکنیم اگر با چیزی مخالفت کنیم، آن موضوع شکل نمیگیرد. وی با تاکید بر اینکه «عدم حضور» مانع از شکلگیری یک اتفاق نیست، تصریح کرد: الان دو نگرش در کشور وجود دارد، یک نگرش این است که حضور ما در ترتیبات امنیت منطقهای در خلیج فارس باعث بسته شدن دست ایران در محیط قدرتاش میشود که حرف بدی نیست اما اشتباه این است که اگر نباشیم این ترتیبات شکل نمیگیرد. عدم حضور به معنای حذف ما از اتفاقات است.
ظریف ادامه داد: راههای مواصلاتی هرچند که بهترین و مهمترین راهها هستند اما تنها راه نیست. وقتی راه خود را ببندیم میروند با هزینه بالاتر راه لاجورد را درست میکند و آنوقت ما از گزینه هم خارج میشویم. گاهی فکر میکنیم تنها کنشگر ما هستیم، بعضی اوقات فکر میکنیم اصلا توان کنشگری نداریم و آمریکا را قدرت مطلق میدانیم که هردو غلط است. در دنیای کنونی حتی آمریکا هم نمیتواند چیزی را وِتو کند، مگر توانست در شورای امنیت با وتو کردن جلوی مقاومت مردم غزه را بگیرد؟
وزیر پیشین امور خارجه، تاکید کرد: جنگهای اسرائیل با دولتهای عربی ۶ روزه تمام شده. جنگ اسرائیل با مردم غزه ۷ ماه ادامه یافته درحالی که غرب و آمریکا خواستند اسرائیل برنده شود. دیگر امروز کسی از نابودی حماس حرفی میزند. دنیا تغییر کرده است. آمریکا دیگر تصمیمگیر نهایی نیست. مهمترین کاری که ما میتوانستیم بعد از بحران غزه انجام دهیم و فرش عادیسازی را از زیر پای افکار عمومی جهان عرب برای اسرائیل بکشیم، این بود که پیشنهاد توافق منع تجاوز به کشورهای منطقه را دادیم. این کُنش اهریمنسازی از ایران را ناکام میکرد. فکر نکنیم باید ترسناک باشیم، هدف اسرائیل از ایران ترسناک نشان دادن ماست.
در ادامه این نشست محمد مسجدجامعی - سفیر سابق ایران در واتیکان و دانشآموخته دکتری ژئوپلتیک در مورد شیخ نشینها و عربستان، گفت: وقتی از مطالعه ژئوپلیتیکی حرف میزنیم یعنی تمام عناصر اقتصادی، هویتی، دینی، اجتماعی و... و. را بررسی کنیم؛ بنابراین نوع نگاه به مسائل از دید ژئوپلیتیکی باهم متفاوت است. شش کشور به عنوان شورای همکاری خلیج فارس علی رغم اختلافات و تفاوتها، یک نوع هماهنگی دارند. دیگران هم به این مجموعه، یک شکل نگاه میکنند و میدانند آنها به معنای واقعی منافع مشترک دارند.
وی افزود: مدتی به جز مصر، سه کشور عربستان و امارات و بحرین، قطر را به شدت تحریم کردند، اما نتوانستند تحریم را ادامه دهند و مشکل پیدا کردند زیرا این مجموعه یک خانواده است و در مقایسه با سایر اتحادیههای جهانی یکی از منسجمترینها است. این مجموعه را به دلیل ساختار اجتماعی و قبیلهای، تاریخی و... میتوان مجموعه واحد نامید.
مسدجامعی ادامه داد: گذار موفق این کشورها بعد از پیدایش ثروت نفتی هم مهم است. قدرت نفتی در لیبی و عراق یکی از عوامل مهم در از هم پاشیدگی این کشورها شد که این مسئله را عربستان و شیخنشینها ندارند چون ساختار قبیلهای خود را حفظ کردند. ورود ثروت در زمان کوتاه به جامعه بدوی اتفاق افتاد اما در عین حال سواد سیاسی و تمامیت اجتماعی حفظ شد که مهمترین عامل آن ساختار قبیلهای است.
وی تاکید کرد هیچ تحول رادیکالی در این کشورها که منجر به تغییر نظام حاکم باشد به تنهایی اتفاق نمیافتد.
مسجد جامعی با بیان اینکه تحول در کشورها مسیر بالا به پایینی دارد، گفت: در کشورهای جهان سوم تحولات، رژیمها را مجبور به سلسله اصلاحاتی میکند. در این کشورها به دلایل فرهنگی، قبیلهای و سنتی و دینی این اتفاق کمتر رخ میدهد. اینها عموما گرایش حمبلی دارند و اصولا در چارچوب فقه حمبلی مقابله با حاکم و نظام حاکم به هر دلیلی حرام است. البته این صرفا یک دلیل است.
این دیپلمات سابق کشورمان تاکید کرد: نگاه این کشورها نسبت به ایران، یک دیدگاه نسبتا مشترک است.
وی با اشاره به اینکه این کشورهای حاشیه خلیج فارس بخشی از جهان عرب هستند، گفت: این مجموعه در ۱۰ سال اخیر سلسله تحولات درونی سنگینی تجربه کرده است. برای بررسی رژیمهای سیاسی باید درک آنها از خودشان و منطقه در زمانه جدید را بدانید. این درک در ۷۰ سال بعد از کشف نفت کاملا لایه به لایه است. تصور ما از این کشورها قدیمی است اما با تحولات زیربنایی که داشتند درکشان هم تحول یافته است.
مسجد جامعی درباره وضعیت فعلی این کشورها، بیان کرد: اینها ۴ مرحله مختلف دارند. پیش از کشف نفت مجموعهای بدوی و قبیلهای بودند. بعد از کشف نفت تا اواسط دهه ۹۰ میلادی خیلی ثروتمند میشوند، اما تصورشان این است که این ثروت فضل خداست و اصل را بر لذتجویی میگذارند و حتی مشکلات امنیتی را با پول دادن از سر میگذرانند. در واقع طی ۳ دهه هدف لذت بردن بود تا با مشکلات مواجه نشوند. اواسط دهه ۹۰ میلادی مدل جدیدی در قطر ایجاد شد که به مدل ۵ کشور دیگر تبدیل شد. آنها فهمیدند باید از انزوا خارج شده و وارد معرکه منطقه و جهان شد و برای همین زیربنای این کار را با ساخت هتل، فرودگاه، دانشگاه و... فراهم میکنند. این جریان از سال ۲۰۰۰ میلادی مدلِ همه شیخ نشینها شد که نتایج مختلفی داشت. در مرحله فعلی این کشورها قصد دارند برای توسعه خود برنامهریزی کنند.
وی خاطرنشان کرد: در بین اینها امارات چموشی هم دارد و به جز توسعه یافتن میخواهد در مسائلی که میتواند، دخالت کند و آنچه که به این موضوع کمک میکند جنگ اوکراین است.
دیپلمات سابق کشورمان با تاکید بر اینکه جنگ اوکراین شرایط را دگرگون کرده است، تصریح کرد: در این جنگ مسئله اصلی فقط زدنِ روسیه نیست، بلکه هدف زدنِ چین است که رقیب بزرگی برایشان محسوب میشود. شکست روسیه در این جنگ به معنای شکست چین هم هست. در این بین مسئله انرژی اهمیت زیادی پیدا کرد، اما این مهم است که این کشورهای شیخ نشین باهوش هستند و میدانند باید با آمریکا و سایر کشورها در روند اتفاقات چگونه برخورد کنند.
کد خبر 848843 برچسبها اسرائیل خبر ویژه محمدجواد ظریف ایالات متحده آمریکا